آخرین مطالب
معرفی سایت
روشنگری برای آنانکه طالب راه حق اند.
دوستان
آمار و امکانات
آرشیو مطالب
تاریخ: یکشنبه 89/2/19 نویسنده: بیداری
بازدید: مرتبه
-?-
گفتم : عجب ، آنروزها که ما روی شاخه ای خانه داشتیم ، ندیدم کسی ما را له کند تا برگ دیگری سبز شود. تازه برگهای تازه هم زیر سایه ما شادی می کردند و قصه عاشقی سر می دادند.
دیگر از ناله های گل ها حالم خراب شده بود و از سبزی خودم هم خبری نبود.
همین موقع بود که باغبانهای بوستان آمدند و دیدند دسترنج روزها و ماها تلاششان به باد رفته و عابرین پیاده هم نگاهشان را از بوستان برداشته اند و آه می کشند.
آری آنروز ما گلها را خراب کردیم و منظره چشم نواز بوستان را تبدیل به یک منظره چشم خراش کردیم.
حالا کم کم بخاطر دوری و جدائی از درخت ،رنگ سبز خودمان هم داشت از دست می رفت و زردی جای سبزی برگها را می گرفت.
همه جمع شده بودیم غصه می خوردیم و هر برگی چیزی میگفت و ناله ای سر میداد.
آن شاخه مصنوعی پلاستیکی گفت: ...