سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سبز88       روشنگری برای آنانکه طالب راه حق اند.
آخرین مطالب

معرفی سایت


روشنگری برای آنانکه طالب راه حق اند.


دوستان


آمار و امکانات



آرشیو مطالب


تبلیغات
تاریخ: دوشنبه 89/2/20 نویسنده: بیداری
بازدید: مرتبه

روزی یه روباه اومد کنار لونه خروسی و گفت:

ای خروس زیبا و خوش صدا ، من اومدم با تو دوست بشم و هر روز برات دونه های خوشمزه بیارم.  تاره با صاحب خونه تون هم دوست هستم.

خروس یکه خورد و گفت: من قصه خروس سیه زری رو بلدم و گول تو را نمی خورم

روباه گفت : باور کن من دوست توام ، ببین چه نون خوشمزه شیرمالی دارم. یه خبرم برات دارم

خروس گفت: چه خبری؟

روباه گفت: صاحب خونه شما می خواد تو را بکشه و بخوره

خروس ترسید و گفت: راست میگی؟    روباه گفت : آره ، وقتی باهاش دوست شدم خودش به من گفت

خروس گفت: چیکار کنم؟      روباه گفت: نترس ، خودم می برمت یه جای امن و پر از دونه های تازه و خوشمزه.

خروس که ترسیده بود یادش رفت که با یه روباه طرف شده و همراه روباه راه افتاد و بقیه ماجرا معلومه.

من همون خروسه بودم البته یه خروس سبز، اما بین راه پر زدم رفتم رو درختی خودمی نجات دادم




تاریخ: یکشنبه 89/2/19 نویسنده: بیداری
بازدید: مرتبه
سلام

درسته که من می خواستم سبز باشم اما نمی خواستم بی دین و ایمان باشم.

وقتی موقع تبلیغات به میان دار و دسته موسوی می رفتم دختر و پسرای آنچنانی می دیدم که بوئی از دین و ایمان در آنها دیده نمی شد.

می زدند و می رقصیدند و کارهائی که از حیا دور بود.

واقعاً ما با این سرو وضع و راه و روش می خواستیم باعث پیشرفت ایران شویم با باعث پیشروی امریکا و انگلیس ؟

معنی سبز چیز دیگری است نه این چیزهائی که من دیدم؟




تاریخ: یکشنبه 89/2/19 نویسنده: بیداری
بازدید: مرتبه
من که دنبال سبز شدن بودم امروز مطلبی در روزنامه کیهان خواندم که بیشتر از آن روز های زرد بعد از انتخابات خودم متأسف شدم و از امروز خودم خوشحال .

با هم مطلب را بخوانیم:

سندی برای تقلب وجود ندارد حزب مشارکت جور رأی نداده ها را کشید (خبر ویژه)

عضو مستعفی مرکزیت حزب مشارکت با تاکید بر دروغ بودن ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 گفت: سیاست در خیابان حل نمی شود و ما باید مردم را از خیابان جمع می کردیم.
سعید شریعتی در جمع دانشجویان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد با بیان این که من در جلسه 23 خرداد حزب مشارکت مخالف همراهی در تظاهرات بودم، گفت: سیاست در خیابان حل نمی شود. کاری که برعهده من سیاست مدار است، نباید به عهده ندا آقاسلطان که حتی رای هم نداده بیافتد، چرا که من وظیفه دارم مردم را از خیابان جمع کنم.
شریعتی همچنین گفت: نخستین کسانی که پیام های تبریک بعد از انتخابات را به موسوی صادر کردند از جبهه اصلاحات نبودند و من معتقدم درباره حوادث پس از انتخابات ندا آقاسلطان، سهراب اعرابی و بقیه کشته شدگان دین خاصی در این انتخابات نداشتند. من با آمدن ندا آقاسلطان مخالف بودم و از خدا طلب استغفار می کنم.
وی خاطرنشان کرد: من با مجموعه استدلال های تقلب در انتخابات مخالفم. چرا که ادعای تقلب فیصله دهنده دعوا نیست و برای ادعای حقوقی یک شرط لازم و یک شرط کافی نیاز است و من فقط گمانه هایی را دیده ام که هیچ مستندی نبود که کافی باشد.
شریعتی درباره اعتراف در دادگاه گفت: من در این نامه به رهبری نوشتم که این نقدها به ما وارد است و ما هم نیت خیرخواهانه داشته ایم و سرباز جمهوری اسلامی هستیم و اشتباه کرده ایم.
گفتنی است افرادی نظیر شریعتی در پی انتقاد از برخی رفتارهای افراطی و به بن بست کشاندن اصلاح طلبان، از سوی محافل ضد انقلاب مورد ترور شخصیت و تخطئه قرار گرفته اند. برخی افراطیون حزب مشارکت نقش گسترده ای در تبدیل این حزب به یک گروهک و تبدیل دفاتر آن به خانه تیمی داشتند

....................

حالا دیدید چه روزهائی را برای سبز بودن تلف کردم.  ای کاش همان ابتدا میرفتم و تحقیق می کردم و ? ماه از عمرم را تلف نمی کردم و جزء سیاهی لشگر سبزها نمی شدم.

اما خدا را شکر که هر روز روشن تر می شوم .




تاریخ: یکشنبه 89/2/19 نویسنده: بیداری
بازدید: مرتبه

بنام خدا

بما گفته بودند : احمدی نژاد دروغ گو هست و خیلی ها باور کردند، البته من زود باور نکردم و گفتم باید اول تحقیق کنم.

وقتی آمارهای دولت احمدی نژاد را می دیدم و بعد با مردم عادی هم صحبت می شدم و می شنیدم که مردم می گفتند:  از وقتی احمدی نژاد اومده وضع حقوق و بیمه و خیلی چیزهای دیگه مون بهتر شده ، به حرف جناح رقیب دولت شک می کردم.  تازه خودم وقتی میرم شهرستان می بینم مردم چقدر احمدی نژاد را دعا می کنند.

یه پیرمردی که بازنشسته بود می گفت: قبل از اومدن احمدی نژاد حقوق که می گرفتم تا خونه نرسیده تموم میشد، اما الان خدا را شکر حقوق ما خیلی خوب شده.

تازه پروژه های نیمه تموم زیادی که در شهرستانها مونده بود تموم شده.

آیا با دروغ میشه کس دیگه رو دروغگو کرد؟




تاریخ: یکشنبه 89/2/19 نویسنده: بیداری
بازدید: مرتبه

بنام خدای عزیز بخشنده

روزهای اول به ما گفتند: یک تقلب بزرگ شده ، ای وای ای وای

ما هم که از هیجان خوشمان می آمد و کمی هم خودمان را درس خوانده و های کلاس می دانستیم  تکانی به خود دادیم و گفتم مگر می گذاریم.  خلاصه با دیگرانی مثل خود حرفهائی زدیم و به به و چه چهی برای خود!

اما هیچ وقت نرفتیم از جائی تحقیق کنیم که اصل ماجرا را بدست آوریم. فقط احساسات بود و قلدر بازی.

اما بعضی وقتها از بعضی دوستان که سرصندوق رأی بودند چیزهائی می شنیدم که مرا به شک می انداخت.

آخر اون دوستام خیلی مؤمن بودند و اهل دروغ کلک بازی و ریا هم نبودند.

مثلاً یکی شان گفته بود :  من خودم پای صندوق رأی بودم و تا وقت شمارش بالا سر صندوقها حاضر بودم و با دیگران تا شمارش آراء حضور داشتم.   دوستم می گفت: امسال از اون سالهائی بود که تقلب در شمارش آراء امکان نداشت. 

گفتم چرا؟    گفت: چون هر کاندیدا برای خود یک نماینده سر صندوق داشت که بالاسر همه می رفت و کاملا نظارت می کرد.  تازه نماینده موسوی از همه بیشتر هم بود. وقتی مردم رأی خودشون رو می نوشتن ، نماینده کاندیدا می رفت دستش را هم یه جوری نگاه می کرد.  بعد هم موقع شمارش آراء ، همه نماینده های کاندیداتورها حاضر بودند و جلوی چشم آنها شمارش انجام می شد و آخر کار هم باز جلوی چشم آنها آمار رأی ها را نوشتند و فرستادند وزارت کشور.

دوستم یه چیز دیگه ای هم گفت که خیلی منو به فکر برد. گفت:  نماینده موسوی همانجا که بودیم با نماینده های دیگر صندوقها تماس می گرفت و از میزان رأی سؤال می کرد . حتی با شهرستانها هم تماس می گرفت.   نزدیک ساعت 11 یا 12 شب که آخرین آمارها را از دوستاش گرفت دیدیم حالش گرفته  و ناراحت هست. متوجه شدیم خبرهای خوبی نشنیده.

تازه چیزهای دیگری هم از دوستام شنیده بودم مثل اینکه: داخل وزارت کشور هم نماینده های تمام کاندیداتورها بودند و کاملاً نظارت داشتند.

الآن که پیش خودم حساب و کتاب می کنم می بینم که دوستم راست می گفت و من چون احساساتی شده بودم اصلاً به دلیل و برهان عقلی توجهی نداشتم. البته شاید زیاد هم تقصیر نداشتم آخه ماهواره های و بعضی روزنامه های مخالف احمدی نژاد چیزهای عجیب و غریبی می نوشتند که خواه ناخواه رو من تأثیر می گذاشت.

امروز برای خودم متأسفم که یه چیزی را نفهمیده بودم و آن اینکه:

مگر میشود کشورهای جبار و مستکبر و غارتگری چون امریکا و انگلیس و اسرائیل خیر و صلاح هیچ کشور مستقلی را که تحت سلطه آنها نباشند بخواهند. و آنوقت من به خبرهای رسانه های آنها گوش می دادم و متأسفانه باور می کردم.

واقعاً مگر میشود این شیطان و انصارش که خدا اینهمه ما را از او آگاه کرده ، جائی خیر و صلاح ما را بخواهند.  آنروز نمی فهمیدم ولی امروز می فهمم.




   1   2   3      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
تبلیغات

مکث تمپ

قالب های رایگان وبلاگ

قالب های بلاگفا

قالب های میهن بلاگ

قالب های پرشین بلاگ

قالب های بلاگ اسکای

قالب های دیتالایف

پوسته های وردپرس