هر روز به دانسته های من در خصوص جریان سبز و موسوی بیشتر میشود و محکم تر توی سر خودم می زنم که مثل یک نوزاد بی دست و پا ، منو با خودشون هرجا خواستن بردند و گفتند. بیخود نیست که خداوند در قران گفته ،کم هستند کسانی که تعقل می کنند. حالا یافته های من را بخوانید:
قبل از نتیجه انتخابات موسوی می گفت:
بسیجی ها حافظ رأی مردم اند
همواره مدافع ولایت فقیه هستم/ بهترین رابطه را با رهبر معظم انقلاب دارم
فعال سیاسی درون نظام مرز خود را با مخالف امام و رهبری روشن میکند. و ...
اما...
اما بعد از نتیجه انتخابات موسوی همه حرفهائی که زده بود را به باد فراموشی داد و برای میز از دست رفته اش هر دروغ و کلکی که توانست دست و پا کند ، دست و پا کرد، فرقی هم نمی کرد این کلکها و حیله ها از طرف چه کسی باشد. از طرف امریکا که خون یک میلیون و چند صد هزار نفر بیگناه عراقی را ریخت و در افغانستان هم همینطور، یا از طرف انگلیس ، کثیف ترین کشور موجود که نان خود و مردمش را از راه دزدی و چپاول منابع و معادن و فرهنگ دیگر کشورها بدست می آورد و در همه خونریزیها تقریباًّ نقش دارد، و یا اینکه برای موسوی فرقی نمی کرد از طرف منافقین باشد که حداقل مردم ایران می دانند چه جنایتهائی در ایران کرده اند و چه عزیزانی را همچون بهشتیها و رجائی ها و مطهری ها و .... به خاک و خون کشیده اند و در عراق هم بماند.
حالا حرف دیروز موسوی حرف است یا حرف امروز .
ثابت شده که حرف دیروز موسوی درست بود زیرا امروز حرف موسوی حرف امریکا و انگلیس و اسرائیل و منافقین و دیگر دشمنان ایران هست.
وای بر من که امثال موسوی را انتخاب کرده بودم و خیال سبز شدن داشتم . وای برمن
انشاء الله خدا و معصومین علیهم السلام از تقصیرات من بگذرند.