سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سبز88       روشنگری برای آنانکه طالب راه حق اند.
آخرین مطالب

معرفی سایت


روشنگری برای آنانکه طالب راه حق اند.


دوستان


آمار و امکانات



آرشیو مطالب


تبلیغات
تاریخ: یکشنبه 89/2/19 نویسنده: بیداری
بازدید: مرتبه

بنام خدای عزیز بخشنده

روزهای اول به ما گفتند: یک تقلب بزرگ شده ، ای وای ای وای

ما هم که از هیجان خوشمان می آمد و کمی هم خودمان را درس خوانده و های کلاس می دانستیم  تکانی به خود دادیم و گفتم مگر می گذاریم.  خلاصه با دیگرانی مثل خود حرفهائی زدیم و به به و چه چهی برای خود!

اما هیچ وقت نرفتیم از جائی تحقیق کنیم که اصل ماجرا را بدست آوریم. فقط احساسات بود و قلدر بازی.

اما بعضی وقتها از بعضی دوستان که سرصندوق رأی بودند چیزهائی می شنیدم که مرا به شک می انداخت.

آخر اون دوستام خیلی مؤمن بودند و اهل دروغ کلک بازی و ریا هم نبودند.

مثلاً یکی شان گفته بود :  من خودم پای صندوق رأی بودم و تا وقت شمارش بالا سر صندوقها حاضر بودم و با دیگران تا شمارش آراء حضور داشتم.   دوستم می گفت: امسال از اون سالهائی بود که تقلب در شمارش آراء امکان نداشت. 

گفتم چرا؟    گفت: چون هر کاندیدا برای خود یک نماینده سر صندوق داشت که بالاسر همه می رفت و کاملا نظارت می کرد.  تازه نماینده موسوی از همه بیشتر هم بود. وقتی مردم رأی خودشون رو می نوشتن ، نماینده کاندیدا می رفت دستش را هم یه جوری نگاه می کرد.  بعد هم موقع شمارش آراء ، همه نماینده های کاندیداتورها حاضر بودند و جلوی چشم آنها شمارش انجام می شد و آخر کار هم باز جلوی چشم آنها آمار رأی ها را نوشتند و فرستادند وزارت کشور.

دوستم یه چیز دیگه ای هم گفت که خیلی منو به فکر برد. گفت:  نماینده موسوی همانجا که بودیم با نماینده های دیگر صندوقها تماس می گرفت و از میزان رأی سؤال می کرد . حتی با شهرستانها هم تماس می گرفت.   نزدیک ساعت 11 یا 12 شب که آخرین آمارها را از دوستاش گرفت دیدیم حالش گرفته  و ناراحت هست. متوجه شدیم خبرهای خوبی نشنیده.

تازه چیزهای دیگری هم از دوستام شنیده بودم مثل اینکه: داخل وزارت کشور هم نماینده های تمام کاندیداتورها بودند و کاملاً نظارت داشتند.

الآن که پیش خودم حساب و کتاب می کنم می بینم که دوستم راست می گفت و من چون احساساتی شده بودم اصلاً به دلیل و برهان عقلی توجهی نداشتم. البته شاید زیاد هم تقصیر نداشتم آخه ماهواره های و بعضی روزنامه های مخالف احمدی نژاد چیزهای عجیب و غریبی می نوشتند که خواه ناخواه رو من تأثیر می گذاشت.

امروز برای خودم متأسفم که یه چیزی را نفهمیده بودم و آن اینکه:

مگر میشود کشورهای جبار و مستکبر و غارتگری چون امریکا و انگلیس و اسرائیل خیر و صلاح هیچ کشور مستقلی را که تحت سلطه آنها نباشند بخواهند. و آنوقت من به خبرهای رسانه های آنها گوش می دادم و متأسفانه باور می کردم.

واقعاً مگر میشود این شیطان و انصارش که خدا اینهمه ما را از او آگاه کرده ، جائی خیر و صلاح ما را بخواهند.  آنروز نمی فهمیدم ولی امروز می فهمم.




تبلیغات

مکث تمپ

قالب های رایگان وبلاگ

قالب های بلاگفا

قالب های میهن بلاگ

قالب های پرشین بلاگ

قالب های بلاگ اسکای

قالب های دیتالایف

پوسته های وردپرس