بسم الله الرحمن الرحیم

قابل توجه آنانی که عبدالکریم سروش را ستایش می کردند و هیچ از او نمی دانستند. مطلب زیر از وبلاگ سرباز سبز امام خامنه ای گرفته شده که برای عبرت سبزهای فریب خورده مفید فایده است. خواهشمندیم بدون تعصب و با حس حقیقت یابی قضاوت کنید:

بسم الله الرحمن الرحیم

سروش ؛ عبدالکریم سروش که روزگاری در پی دین و اسلام و قرآن پژوهشی وقت میگذراند گرفتار نفسانیات خود شد و هر روز فاصله اش با دین و حقیقت و اسلام و قران بیشتر و بیشتر شد. روزگاری افتخارش این بود که کتابی به حمایت از اسلام  نوشته و چه و چه.

اما امروز او کسی شده که اسلام و قرآن و وحی و پیامبر گرامی اسلام را زیر سئوال برده و در فتنه 88 کلی زحمت برای فتنه گران کشید.

سروش گفته: دبن باید خود را منطبق با دموکراسی و ارزش های تمدن سکولار غرب کند، نه اینکه آنها خود را با دین تطبیق دهند.

اگر کسی تنها اندکی از دین ، عقل و برهان سررشته داشته باشد به این سخن احمقانه سروش مدتها خواهد خندید و شاید برایش گریه کند.

اگر روزی آفتاب خودش را با خاموش و روشن کردن چراغ فانوس منطبق کرد، پس دین هم بقول سروش خودش را با تمدن سکولار غرب منطبق می کند.

حال ببینیم دشمنان قسم خورده ملت ایران درخصوص سروش چه گفتند:

مجید تهرانیان - از همکاران آژانس اطلاعاتی آمریکا و از کارگزاران پروژه استحاله درباره نقش سروش میگوید: عبدالکریم سروش یکی از چهره های درخشان واژگونی تفکرات جمهوری اسلامی است. ما به او بسیار دل بسته ایم. او کاملاً حرف های ما را می زند. دقیقاً راه ما را می رود. از همه ما جلوتر است. حتی مخاطب بسیاری در مسئولان نظام دارد. اگر ما ضدانقلاب هستیم، او از همه ما ضدیتش بیشتر است. او حتی نظام لائیک ترکیه را بر جمهوری اسلامی ترجیح می دهد.

بله این همان سروش هست که عده ای در دوران فتنه و قبل و بعد آن سنگش را به سینه می زدند.

سروش درخصوص خداوند هم گفته: مردم حق دارند او را مورد پرسش قرار دهند و از او بازخواست کنند.

پیشرفت سروش در جهت رسیدن به جهنم بسیار خوب بود ، تا آنجا که در مصاحبه ای گفته:

قرآن نه تنها محصول شرایط تاریخ خاصی است که در بستر آن شکل گرفته، بلکه برآمده از ذهن حضرت محمد و تمام محدودیت های بشری او نیز هست.

او گفته:

وحی الهام است. این همان تجربه ای  است که شاعران و عارفان دارند؛ هرچند پیامبران این را در  سطح بالاتری تجربه می کنند. در روزگار مدرن، ما وحی را با استفاده از استعاره ی شعر می فهمیم. چنان که یکی از فیلسوفان مسلمان گفته است: وحی بالاترین درجه شعر است.

سروش در خصوص ولایت هم کم نگذاشته و در ماهنامه کیان، بهمن77 گفته:

ولایت، منحصر در شخص نبی اکرم است و با رفتن او ولایت نیز خاتمه می یابد؛ او خاتم نبوت و خاتم ولایت بود، ولایت پیامبر بعد از او به کسی منتقل نشده است.

بالاخره معلوم نشد این آقای سروش به نبوت و پیامبر اعتقاد دارد یا نه!!!  اگر وحی در کار نبود و قرآن کار خود پیامبر بود پس دیگر حرف از ولایت و نبوت چه هست؟

از آنجا که خداوند دشمنان ولایت را احمق آفریده زیاد دور از انتظار نیست که سروش اینگونه خود را مضحکه خاص و عام کند.

هرچند عمر سروش و امثال او به پایان رسیده ولی تذکری بود برای آینده و انتخابات آینده تا عده ای از جوانان ساده اندیش گرفتار چنین روباه صفتان راه گم کرده ای نشوند.  انشاءالله